loading...
آرزوها
حسام رمضانی بازدید : 247 سه شنبه 08 تیر 1389 نظرات (0)

 

 

من ایرانم سراسر جنگ  ،  خون ،آتش

هزارن مرگ هر فردی که می آید ز فریادش

 

من ایرانم سراسر جنگ ، خون ، عصیان

سراب سرد در آهی که می آید پی هر جان

 

کهن روزی پدرهاتان به  نام آرش و تیرش

به کام مرد اهریمن  کشیدن آتش کینش

 

پسرهایم به خون رفتند پدرهاتان به جنگ من

کشیدن آتش اشکی که می آید پی هر تن

 

به روزی تخم غیرت مرد، شرف آب از کفش میزد

مُراد  مَردِ خون پرور سر هر نیزه بر هم زد

 

به ضرب چوب و شلاقی لچک بر سر بکوباندن

حجاب و عفت و ایمان ز چشم مَرد خواباندن

 

وطن آنی به یک چشمم به شرحی تازه می آمد

وطن یعنی همان چیزی که فردا از حسد خواهد

 

به ماه  خون و خردادش  حقوق مرد میمیرد

هجوم سبز پیکاری  که هر تیری نمیگیرد

 

بردار ، خواهر دینی به آماج تفنگ شب

به سر، پا ، سینه  میخواهد لب تک تیر آب از تب

 

یکی  آن جامه میپوشد ،برادر در کفن پیچی

به ضرب سکه میخواهد فروشد جام  سر پیچی

 

به فرزندان آدم شد طمع در جنگ حق ناحق

گروهی سمت جبارو گروهی سینه دار شق

 

من ایرانم سراسر جنگ ، خون ، آتش

پسر دارم ولی اینک نمیگردد کفن خاکش..

 

آرزو

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 8
  • بازدید سال : 14
  • بازدید کلی : 1,298